«روزجهاني سلامت روان؛ شيوع بيماري خاموش در زيرپوست شهر» عنوان يادداشت روز روزنامه آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: باطلوع خورشيد و آغاز يک صبح معمولي تمام ما براي از سرگيري امورات روزانه چشم باز مي کنيم و هرکدام بسته به نوع وظايف و مسئوليتي که داريم به دل جامعه ميرويم. اين دغدغههاي روزانه و زندگي ماشيني امروزي باعث شده تا انسانها از صبحگاه تا شامگاه به صورتهاي گوناگون با هيجانها، تنشها، استرسها و نگرانيهاي مختلفي مواجه باشند و از اين بابت دچار عارضههاي رواني گردند. اين شيوع و گستردگي بيماريهاي رواني به حدي بوده است که سازمان بهداشت جهاني همه ساله(از18مهر) يک هفته را تحت عنوان "هفته سلامت روان" نامگذاري کرده و به مشکلات و راهکارهاي درمان اين بيماري ميپردازد. بهداشت رواني حالتي از رفاه است که درآن فرد توانايي هايش را باز ميشناسد وقادر است با استرسهاي معمولي زندگي تطابق ايجاد کند، از نظر شغلي مفيد و سازنده باشد و به عنوان بخشي از جامعه با ديگران مشارکت و همکاري داشته باشد. اما دربسياري از موارد و در سطح گسترده ميان مردم اين توانايي تحمل استرس و تطابق با آنها به سبب افزايش مشکلات معيشتي و اجتماعي، ازبين رفته و يا ضعيف شده است. به عبارتي بسياري از ما به لحاظ بهداشت رواني، بيمار تلقي ميشويم و هيچ توجهي به اين بيماري خود نمي کنيم. بهداشت روان به همه مربوط است نه فقط به کساني که از بيماريهاي رواني رنج ميبرند. متاسفانه در اکثر کشورهاي جهان سوم بهداشت روان و بيماري رواني به اندازه سلامت جسماني اهميت ندارد و مورد بي توجهي وغفلت قرار ميگيرد. افسردگي، يکي از بارز ترين نشانههاي بيماري رواني است که به صورت خاموش در ميان قشرکثيري از جامعه ما ديده ميشود. البته غمگين بودن حالتي طبيعي در رفتارهاي انسان ميباشد، اما تداوم آن موجب عوارض روحي براي شخص مي گردد. افسردگي از عوامل بسياري همچون استرس، اضطراب، نااميدي از آينده و برخي اختلالات و شکستهاي عاطفي به وجود مي آيد. بخشي از اين عوارض ريشههاي مادي دارند و برخي ازآن مربوط به مسائل اجتماعي ميباشد. درجامعه امروز مشکلات معيشتي واقتصادي، معضلات فراواني را براي آحاد مردم به وجود آورده است. اعم ازآنهايي که منبع درآمد مشخصي دارند و آن دسته از افراد که از بيکاري رنج ميبرند، همگي با گراني، تورم، نداشتن پس انداز، مشکل مسکن، سنگين بودن هزينههاي آموزش و خدمات رفاهي و... دست وپنجه نرم ميکنند و از بابت اين مسائل فشار روحي و رواني زيادي برآنها و ديگراعضاي خانواده وارد مي شود. چرا که عدم احساس رضايت از وضع موجود در سرپرست خانواده و والدين موجب القاي نگراني و نااميدي در فرزندان ميگردد و اين استرس رواني اجازه نميدهد شخصيت آنها به خوبي براي نقش آفريني درآينده بازسازي شود. امروز بيماريهاي روحي و رواني در جوانان ما بسيار بيشتر از ميانسالان و بزرگسالان ميباشد. چرا که آنها نگاهشان با آينده توام با استرس و اضطراب ميباشد. در موقعيت کنوني شکافي عميق ميان خود و اقشارغني جامعه ميبيند که نميتواند با داشتههاي فعلي آن را پرکند و حتي داشتن زندگي مشابه به پدر خود را دور از دسترس مي بيند. اينها سياه نمايي از اوضاع اجتماعي نيست بلکه نگراني از بابت گسترش بيماريهاي رواني درجامعه است. چرا که جامعهاي که به لحاظ رواني سلامت لازم را نداشته باشد اعتماد به نفس و قدرت تصميم گيري خود در بزنگاههاي حساس را ازدست خواهد داد. اما جداي از مباحث معيشتي و اقتصادي، بسيار از انواع بيماريهاي خاموش رواني درجامعه به سبب مسائل اجتماعي است . کم نيستند رفتارهاي نامناسبي که در طول روز با آنها مواجهيم و موجب آزردگي روحي ما مي گردد. عدم اجرا و تحقق حقوق شهروندي، برخوردهاي نامناسب و بدور شأن مردم از سوي دستگاهها و نهادهاي حکومتي، مشاهده فساد و تخلفات مختلف در زمينههاي اقتصادي، سياسي، علمي و ... تنها بخشي از سرخوردگيهايي است که موجب بروز بيماريهاي رواني در افراد ميشود که حاصلي جز يأس و نااميدي به همراه نخواهد داشت. متاسفانه اين فشارهاي روحي در افراد خود به خود موجب بروز معضلات اجتماعي ديگري همچون اعتياد، طلاق، دزدي و انواع بزههاي اجتماعي مي گردد. از اين دست معضلات و تبعاتي که بيماران رواني درجامعه با آن دست به گريبان هستند، بسيار است. اما مسلماً در زمينه درمان اين بيماران بايد از سوي نهادهاي آموزشي و بهداشتي برنامههايي مدون و کارشناسي شده در دستور کار قرار گيرد تا اين معضل اجتماعي از وضعيت پنهان بودن خارج شده و درمان بيماران رواني به صورت اصولي انجام پذيرد. اما وعدههايي که امروز پيرامون بهبود وضعيت اقتصادي داده ميشود و اميدي که مردم درحال حاضر به عملکرد دولت پيدا نمودهاند فرصت و پتانسيل ارزشمندي است که بايد مغتنم شمرده شود و از اين بابت به مردم اطمينان داد که مشکلات با داشتن برنامهاي مشخص و بسته به الويتشان برطرف خواهد شد. اميدواريم با ايجاد اميد در دل مردم جامعهاي شاد و فعال داشته باشيم و با اتکا به آنها بتوانيم بسياري از مشکلات اقتصادي و اجتماعي را برطرف کنيم. کارزياد سختي نيست و فقط با کمي توجه به خواستههاي مردم و ايجاد وحدت درميان لايههاي حکومتي اين مهم دست يافتني است.
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت
کدهای اختصاصی