loading...
جدید ترین اخبار از سراسر وب
الهام بازدید : 23 دوشنبه 10 شهریور 1393 نظرات (0)

دخترک شانزده ای ساله بود که برای اولین بار عاشق یک پسر شد.

پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود.

دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.

در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد.

او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ رابه شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت.

دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2053
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 64
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 124
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 472
  • بازدید ماه : 149
  • بازدید سال : 24,870
  • بازدید کلی : 407,725
  • کدهای اختصاصی