چه موقع اولین هواپیما، پرواز كرد؟
افسانه های قدیمی نقل می كنند كه بشر همیشه سعی می كرده، به نحوی عمل پرواز را انجام دهد. برای مثال، «ایكاروس» و «دائه دالوس» از جمله كسانی بودند كه سعی كردند با بال هائی كه از پر و موم ساخته بودند پرواز كنند. ولی این آزمایش مدت صدها سال، مرگ بسیاری را كه خواستند دوباره آزمایش را امتحان كنند، فراهم آورد. یعنی وقتی بال های شكننده ساخته شده را با دست بر پشتشان می بستند و از ارتفاعات بلندی خود را پرتاب می كردند موجب مرگشان می شد. بدین ترتیب كم كم بشر متوجه این نكته شد كه انسان هرگز نمی تواند با تقلید از طرز پرواز پرندگان، در هوا به پرواز درآید.
در برخی از کشورهای جهان روز مادر متفاوت از روز جهانی مادر جشن گرفته می شود اما در بیشتر کشورهای جهان هفته دوم ماه می بویژه روز یکشنبه است که به عنوان روز جهانی مادر شناخته می شود. به همین مناسبت، سازمان غیر دولتی و بین المللی "کودکان را نجات بدهید" که برای کمک به کودکان نیازمند سرتاسر دنیا از سال 1919 میلادی فعالیت می کند، آماری از بهترین و بدترین مکانهای دنیا برای زندگی مادران تهیه کرده است.
این آمار بر اساس میزان امید به زندگی زنان، میزان مرگ و میر زنان هنگام زایمان، کیفیت اقتصادی و میزان استقلال مالی زنان، میزان مرگ و میر کودکان و شرایط محیط کار زنان تهیه شده اسبهترین مکان دنیا برای زنان و برای تولد کودک، نروژ به خاطر کسب استانداردهای بالا برای سلامتی زنان و کودکان شناخته شده است. کشورهای شمال اروپا به اضافه آمریکا در لیست 10 کشور برتر دنیا برای زندگی مادران شناخته شده اند اما این لیست بُعد سیاه و ناراحت کننده ای نیز دارد. 10 کشور در ته لیست قرار دارند که مکانهای خطرناکی برای زندگی مادران و کودکان هستند و نسبت مرگ و میر مادران هنگام زایمان به نسبت میانگین جهانی بسیار بالاست و برخی از نوزادان نیز بعد از تولد در سالهای اولیه زندگی به علت نبود بهداشت و فقر گسترده هیچ گاه به بزرگسالی نمی رسند.
1- افغانستان
در برخی از کشورهای جهان روز مادر متفاوت از روز جهانی مادر جشن گرفته می شود اما در بیشتر کشورهای جهان هفته دوم ماه می بویژه روز یکشنبه است که به عنوان روز جهانی مادر شناخته می شود. به همین مناسبت، سازمان غیر دولتی و بین المللی "کودکان را نجات بدهید" که برای کمک به کودکان نیازمند سرتاسر دنیا از سال 1919 میلادی فعالیت می کند، آماری از بهترین و بدترین مکانهای دنیا برای زندگی مادران تهیه کرده است.
این آمار بر اساس میزان امید به زندگی زنان، میزان مرگ و میر زنان هنگام زایمان، کیفیت اقتصادی و میزان استقلال مالی زنان، میزان مرگ و میر کودکان و شرایط محیط کار زنان تهیه شده اسبهترین مکان دنیا برای زنان و برای تولد کودک، نروژ به خاطر کسب استانداردهای بالا برای سلامتی زنان و کودکان شناخته شده است. کشورهای شمال اروپا به اضافه آمریکا در لیست 10 کشور برتر دنیا برای زندگی مادران شناخته شده اند اما این لیست بُعد سیاه و ناراحت کننده ای نیز دارد. 10 کشور در ته لیست قرار دارند که مکانهای خطرناکی برای زندگی مادران و کودکان هستند و نسبت مرگ و میر مادران هنگام زایمان به نسبت میانگین جهانی بسیار بالاست و برخی از نوزادان نیز بعد از تولد در سالهای اولیه زندگی به علت نبود بهداشت و فقر گسترده هیچ گاه به بزرگسالی نمی رسند.
1- افغانستان
گفتگو با ابوالقاسم غفاری
«تاریخ ابلاغ حکم دانشیاری من در دارالمعلمین عالی، 16 فروردین 1316 است.» استاد ابوالقاسم غفاری در روزهای گذر از مرز صدسالگی خاطرات دوردست را چنان دقیق بیان می کند که گویی از چند هفته وماه پیش سخن می گوید.
دیدار با استاد غفاری فرصت گران بهایی برای من بود دیدار با یکی از نخستین شاگردانی که در زمان رضاشاه به فرانسه اعزام شده و در هفتاد سال گذشته با مراکز آموزشی و پژوهشی در ایران و غرب کار کرده است، مانند دستیابی به یک بانک اطلاعاتی دقیق در مورد تاریخ علم سده ی اخیر بود. استاد غفاری هم سابقه ی تدریس در دانشگاه تهران را (از نخستین سال های تأسیس آن) در رزومه ی خود دارد و هم تحقیق در سازمان هوا – فضا امریکا (ناسا) را از نخستین سال های تأسیس آن. در سال های دراز تدریس و پژوهش با نام آورانی چون اپنهایمر، دوبروی، چَپمن و اینشتن دیدار کرده است و خاطرات دلپذیری از هر کدام دارد. حافظه ی دقیقش شگفتی برانگیز است: یکی دوبار که من تاریخ رویدادهایی چون تأسیس ناسا یا آمدن اینشتین به مؤسسه ی مطالعات پیشرفته ی پرینستون را با چند ماه اختلاف ذکر کردم، بی درنگ تصحیحم کرد. راستش نمی دانستم مصاحبه را چگونه پیش ببرم. در زمانی کوتاه باید عصاره ای از انبوه تجربه و خاطره ی استاد غفاری می گرفتم! ترجیح دادم کمتر سؤال کنم تا ایشان آنچه را که از رویدادها و خاطرات خود مهم می دانند باز گویند. خلاصه ی سه ساعت گفت و گویمان چنین است که می خوانید:
من در سال 1386 در تهران در یکی از کوچه های منشعب از میدان بهارستان به دنیا آمدم. اواخر سلطنت احمدشاه بود. در آن زمان تعداد مدارس ابتدایی کم بود و در اطراف ما هم مدرسه ای نبود ما معلم سرخانه داشتیم که هر ماه منزل یکی از بچه ها می رفت و همه ی بچه ها آنجا جمع می شدند. بعداً مدرسه ی ابتدایی شماره ی 2 در نزدیکی میدان بهارستان افتتاح شد به نام مدرسه ی اشراف، که البته اسمش اشراف بود و بچه های کارمندها و غیراشراف در آنجا بیشتر بودند. من، بعد از امتحانی که گرفتند در کلاس دوم پذیرفته شدم و چون پایه درسی ام از قبل خوب بود، کلاس سوم را نخوانده رفتم کلاس چهار! شش سال را در چهار سال خواندم و بعد رفتم دارالفنون. معلمان خیلی خوبی داشتیم. معلم فرانسه ی ما اول میرزا علی اکبر خان مزین الدوله و در سال دوم دکتر محمود افشار بود. دکتر افشار [پدر استاد ایرج افشار] بسیار مرتب و خیلی جدی بود. کراوات داشت، عبا هم داشت، در طی یک سال درس، فقط یک مرتبه خندید آن هم به این دلیل که ایشان اصرار داشتند ما به زبان فرانسوی حرف بزنیم و یکی از هم کلاسی های ما که اصفهانی بود، فرانسوی را با لهجه ی اصفهانی حرف زد، دکتر افشار خندید و بعد همه ی کلاس شروع کردند خندیدن! دکتر افشار خیلی در پیشرفت ما در زبان فرانسوی مؤثر بود.
وقتی سال چهارم دارالفنون را تمام کردم با یکی دو نفر از هم کلاسی ها تصمیم گرفتیم که دو کلاس یکی کنیم و سال پنجم را در مدت تابستان بخوانیم و بعد برویم کلاس ششم. برای این که خودمان را آماده ی امتحانات کنیم گفتند که بروید از کسی به نام محسن هشتردوی درس بگیرید.
- آن موقع هشترودی تازه از فرانسه برگشته بود؟
نه. هشتردوی از دیپلمه های سابق دارالفنون بود. هشتردوی و محمود مصاحب دوبار رفته بودند خارج. قبل از این که ما بریم فرانسه، آنها یک بار رفته بودند ولی چون آنها را برده بودند لیسه، هشتردوی و مصاحب زیاد راضی نبودند و برگشته بودند ایران. محسن هشترودی بعد اینجا لیسانس گرفت و دوباره رفت فرانسه
وی افزود: میرحسین موسوی سؤالات زیادی را باید پاسخ میداد كه قادر به پاسخگویی به آن سؤالها نبود و از سوی دیگر احمدینژاد با ارائه مستندات مسائلی را مطرح میكرد كه جای تعجب داشت كه میرحسین موسوی این سیاست را در پیش گرفته بود كه خود را از هاشمی و خاتمی دور میكرد. این در حالی است كه هاشمی و خاتمی در عرصه انتخابات از وی حمایت كرده بودند.
این نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در پایان تصریح كرد: مطالبی را كه احمدینژاد مطرح كرد مردم تا حدی از آن خبر داشتند ولی اینكه وی این مطالب و اطلاعات را با مردم در میان گذاشت در اثر انتخابات بود و البته هركس كه وارد این عرصه هم بشود باید بداند كه خیس هم خواهد شد.
منبع
وی با بیان اینكه وجود امام راحل در این قطعه از تاریخ یك هدیه الهی است، عنوان كرد: خداوند از طریق ملت ایران و مكتب اهل بیت این شخصیت فرزانه به دنیا عرضه كرد و امام كاری كردند كه در آن زمان به واقع محال بود.
هاشمی رفسنجانی شخصیت ممتاز امام را سرشار از نگاه هوشمندانه وی در عالم سیاسی و ویژگیهای بارز وی در ابعاد انسانی ارزیابی كرد و گفت: امام به لحاظ هوش و استعداد در حد نبوغ و در دانش در همه علوم انسانی در سطح بالا و در فلسفه فیلسوفی بسیار عمقنگر و در عرفان صاحب موقعیت شناختی بسیار بالا بود و عرفان اسلامی و خداشناسی را از قرآن درك كرده بود و شخصیت و ابعاد نظری وی برای شاگردانش بسیار آموزنده بود.
* اعتماد امام به مردم فقط یك تاكتیك سیاسی نبود
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مشخصه بسیار ویژه و برجسته حضرت امام خمینی(ره) را اعتماد بالای وی به مردم عنوان كرد و گفت: این اعتماد فقط یك تاكتیك سیاسی نبود بلكه متكی به ایمان و عقبه دینی وی بود.
هاشمی رفسنجانی بیان كرد: امام معتقد به این بود كه مردم صاحب حكومت، كشور و صاحب حق دخالت در سرنوشت خودشان هستند و همواره قبول داشتند كه اسلام تحقق حكومت اسلامی را بدون مردم نمیپذیرد و همواره تأكید میكردند كه اگر مردم در میدان نباشند حكومت اسلامی قابل تحقق نیست.
وی ادامه داد: امام قاطعانه معتقد بودند كه بدون حضور وسیع مردم مبارزه به پیروزی نمیرسد و این اعتقاد امام بر منشأ آن شد كه تمام همت خود را در مسیر حضور مؤثر مردم در عرصه به كار گیرند.
هاشمی رفسنجانی اظهار كرد: امام هیچوقت مبارزات مسلحانه را اگرچه مخالفت نمیكردند اما راه نمیدانستند و امام حضور مردم را راه رهایی بیان میكردند و همواره بر اصل حضور مردم در میدان تأكید داشتند.
بدون اغراق باید گفت: «بنیامین بهادری» فصلی نو در موسیقی پاپ ایران به وجود آورد. او توانست با استفاده از اشعاری خوب در قالب پاپ برای علاقمندان به موسیقی، روزهای خوبی را به ارمغان آورد. سال 84 بود كه ترانه «دنیا دیگه مثه تو نداره» از او دست به دست چرخید!
بنیامین میگوید: آن ترانه لو رفت، برایم عجیب بود كه چنین استقبالی از آن به عمل آمد، از سویی برایم جالب بود كه سلیقههای مختلف مردم آن را پسندید، از این رو تصمیم گرفتم در همان قالب، ترانههایی بخوانم و به عنوان یك آلبوم روانه بازار كنم. این شد كه «85» متولد شد و سه سال بعد آلبوم «88». بنیامین «88» جزو معدود آلبومهای سالهای اخیر است كه با 17 قطعه روانه بازار شده و این، یعنی اینكه «بنیامین» سلیقه مخاطب را به دست آورده و تصمیم گرفته، به جای 9 یا 10 قطعه كه در دیگر آلبومهای بازار به چشم میخورد، خوراكی را در اختیار علاقهمندان به پاپ بگذارد. بنیامین 26 سال سن دارد و حالا حالاها باید از او انتظار ترانههای خوبی را داشته باشیم، با این خواننده موفق نسل جوان به گفتگو نشستیم. بنیامین از خود، آلبوم و موسیقی برایمان میگوید.
ورود با ترانه
آنهایی كه دوست دارند بدانند بنیامین چگونه وارد موسیقی شده است، این پاسخ را بخوانند: «از نوجوانی با سرودن ترانه وارد دنیای موسیقی شدم و سپس از 17 سالگی با نواختن گیتار و پیانو و سپس آهنگسازی پا به این حرفه گذاشتم. در سالهای 81 و 82، یك كار كودك با نام گلهای رنگینكمان با صدای عروسك «چرا» را ساختم كه پرفروشترین كار كودك در سالهای قبل و بعد از انقلاب شد.»
و اما «دنیا دیگه مثه تو نداره»… «این ترانه را دوست خوبم فرید احمدی سرود كه من آهنگسازی آن را انجام دادم، خودم هم آن را به عنوان اتود خواندم، اما در كمال ناباوری این ترانه لو رفت و عجیب اینكه استقبال خوبی هم از آن شد، به همین خاطر تصمیم گرفتیم كه این كار را خودمان انجام دهیم و در قالب یك آلبوم، روانه بازار كنیم. در واقع پس از اینكه متوجه شدم، مردم از صدای من استقبال كردند، تصمیم گرفتم كه به عنوان خواننده فعالیت كنم.»
فرزند آخر
بنیامین لیسانس ادبیات فارسی دارد و این به آن معنی است كه شعر و ترانه را به خوبی درك میكند و در ترانههایش از تحصیلات خود استفاده كامل را میبرد. خانواده بهادری پنج فرزند دارد، چهار پسر و یك دختر كه «بنیامین» فرزند آخر خانواده است. او در مورد بزرگ این خانواده یعنی پدرش میگوید: «پدرم كارمند دولت بود و سالهاست كه بازنشسته شده و مادرم هم خانهدار است.»
زیرزمینی نبودم
خیلیها همان زمان با شنیدن ترانه «دنیا دیگه مثه تو نداره» میگفتند كه بنیامین ابتدا خواننده زیرزمینی بود، اما او از خودش دفاع میكند. «نه، این جورها هم نبود، موسیقی زیرزمینی تعاریفی دارد، من آن ترانه را ساخته بودم، همه حرفهایها هم میدانستند كه ما سازنده این كار بودیم. كار لو رفت، آن زمان رسم بر این نبود كه اگر كسی میخواهد یك كار زیرزمینی ارائه دهد، تنها یك ترانه منتشر كند، یك آلبوم تهیه میكردند و بنا به هر دلیلی در ارشاد به این آلبوم ایرادهایی میگرفتند، از طرفی صبر هم نداشتند كه ایرادات را رفع كنند، پس آن را روانه بازار میكردند، كما اینكه برای خیلی از دوستان این اتفاق افتاد. اما انتشار آن تك قطعه و به استناد حرفهایها كه همه اذعان میكردند، آن ترانه در مرحله ضبط و تنها یك اتود بوده، نمیتواند این شائبه را به وجود آورد كه آن ترانه زیرزمینی بوده! كه اگر میخواستم آن كار را به شكل زیرزمینی ارائه بدهم، حداقل در ضبط آن دقت میكردم، اگر این اظهارنظر در مورد زیرزمینی بودن آن ترانه، صحت هم داشته باشد، پس چرا من توانستم به سرعت مجوز بگیرم؟! چون كه ما ثابت كردیم، آن ترانه لو رفته، اتفاقی بود.»
كلیپ
شاید اگر در همان ابتدا ترانه «دنیا دیگه مثه تو نداره» كلیپ میشد، استقبال بسیار زیادی از آن به عمل میآمد، برای مثال در آلبوم 85، كلیپ این ترانه هم وجود داشت، فكرش رو بكنید؟! اما پاسخ بنیامین به این پرسش چه بود؟ «برای آلبوم 85، دو پروژه كلیپ را شروع كردیم، اما در اواسط كار تصورم این بود كه آنچه میخواهم نمیشود، پس متوقفش كردم. از آنجا كه من برای مخاطبم خیلی ارزش قائلم، برای اینكه یك قطعه یا كلیپ بسازم هر راهی را قبول ندارم و تن به آن نمیدهم. عقیده من این است كه مخاطبم بهترینها را بشنود و ببیند. حالا پس از انتشار آلبوم 88، احساس میكنم كه باید كلیپ هم بسازم و عزمم را جزم كردم، برای ساختن آن، تا چند وقت دیگر خبرهایی در مورد ساخت كلیپ میدهم.» او در رابطه با آن قطعه معروفش میگوید: به هر حال باید عنوان كنم كه كلیپ برای شناساندن یك اثر نقش مهمی دارد، اما «دنیا دیگه مثه تو نداره» را همه شنیدند و از آن لذت بردند و به همین خاطر در ذهن مردم، كلیپهای زیادی برای این ترانه نقش بسته است و همین،كار را برایم مشكل میكند. برای این ذهنیتهای مختلف كه با هر نوع طرز فكری این ترانه را شنیدهاند، چگونه باید كلیپ بسازم و این كمی كار را مشكل كرد، اما حتما برای این علاقه مردم، كلیپ «دنیا دیگه مثه تو نداره» را خواهم ساخت و انتظاراتشان را برآورده میكنم.